این منم!
غریبه ای از جنس سکوت شب های بی ستاره...
از جنس بغض بی صدای خورشیدی که نیست...!
از جنس تاریکی...
این منم!
کسی که هست و نیست...!
کسی که آرامشش نهفته در شب های تاریکش است...
کسی که غم هایش نوشته بر تصویر چشمانش است...
این منم!
منی که از شهر غم آمده و به دیار عشق می رود...
این منم سراسر سکوت...
سکوتی، از جنس شب...!